استثناء (قرآن)استثناء در قرآن به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی است. گرچه گفتن انشاء الله در کارها استحباب دارد ولی ترک این عمل در قلب و لسان انسان پیامدهایی دارد. ۱ - استثنا در تفسیر و حدیثدر تفاسیر و احادیث استثناء به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی است و نامگذاری آن به استثنا بدان جهت است که به جمله استثنائیه «إلاّ أن یشاء اللّه أن لاأفعل»، یعنی «مگر خدا بخواهد که انجام ندهم» تحلیل میشود. تعلیق امور بر مشیت الهی، با گفتن «إن شاء اللّه» در مرحله لفظ تحقق مییابد. به نظر برخی تعلیق در صورتی حاصل میشود که قلبی و زبانی یا تنها قلبی باشد. ۲ - استثنا و توحید افعالیخداوند رسول گرامی خویش را از ابراز تصمیم بر انجام هر کاری بدون تعلیق آن بر مشیت الهی، بهصورت مؤکد نهی کرده است: «ولا تَقولَنَّ لِشَایء اِنّی فاعِلٌ ذلِکَ غَدا • اِلاّ اَن یَشاءَ اللّهُ...». این آیه که متوجّه همه انسانهاو درصدد تأدیب و تعلیم آنهاست بر این آموزه الهی تأکید دارد که مالک همه موجودات، اعم از ذوات و افعال و آثار، خداست و تنها اراده او در عالم حکمفرماست و فاعلیت هر فاعل وابسته به مشیت اوست، بنابراین، انسان باید با گفتن «اِن شاءَ اللّه» در انجام دادن هر کاری متذکر این شأن خداوند باشد و چنانچه در موردی گفتن «اِن شاءَ اللّه» را فراموش کرد پس از یاد آوری جبران کند: «واذکُر رَبَّکَ اِذا نَسیتَ». برداشتهای دیگری نیز از آیه مورد بحث شده است؛ مانند: آیه در صدد فهماندن این نکته است که برای خروج کلام از کذب و مانند آن باید استثنا کرد، زیرا کسی از زنده بودن خویش در آینده و پیش نیامدن مانع مطمئن نیست و با استثنا کلام از قطعی بودن خارج میشود. تنها از انجام طاعات میتوان خبر داد، زیرا مشیت و اراده تشریعی خدا به آن تعلق گرفته است. استثنا تأبید را میرساند و بدین معناست که هرگز مگو کاری را در آینده انجام خواهم داد، زیرا از خبر دادن انجام کار در آینده نهی شده است، مگر هنگامی که مشیت الهی با آن همراه باشد و آن هنگام برای ما مجهول است. امّا این برداشتها فاقد دلیل معتبر بوده، با سیاق آیات هماهنگ نیست، زیرا آیات قبل درباره توحید در الوهیت و ربوبیت است، بنابراین، آیات بیست و سه و بیست و چهار سوره کهف در صدد بیان توحید افعالی است. ۳ - استثنا در ایمانبا توجّه به اینکه از آیات ۲۳ـ۲۴ سوره کهف استفاده میشود که باید انجام دادن هر کاری را به خواست الهی وابسته کرد، بحث استثنا در ایمان، ذیل آیات یاد شده در برخی از تفاسیر مطرح شده است. [۱۷]
میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج۵، ص۶۷۶ـ۶۷۷.
استثنا در ایمان، یعنی گفتن جمله «من مؤمن هستم إن شاء اللّه» در صورتی که حاکی از شک و تردید در اصل ایمان باشد، کفر بوده و جایز نیست؛ امّا اگر مراد حفظ ایمان در آینده یا تردید در دارا بودن درجات برتر آن باشد اشکال ندارد. [۱۸]
میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج۵، ص۶۷۷
[۱۹]
نگری، عبدالنبی، مصطلحات جامع العلوم، ص۹۳.
زیرا انسان از فرجام امر خویش آگاهی ندارد و ایمان دارای درجاتی است که استثنا در هر مرتبه، حاکی از تردید نسبت به دارا بودن درجات برتر ایمان است، افزون بر این، استثنا در ایمان از عدم خودستایی حکایت میکند. [۲۰]
مکی، محمد بن علی، قوتالقلوب، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶
[۲۲]
میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج۵۵، ص۶۷۷.
در عین حال برخی ترک استثنا در ایمان را بهتر دانستهاند تا ایهام به کفر پیش نیاید. [۲۳]
نگری، عبدالنبی، مصطلحات جامع العلوم، ص۹۳.
۴ - پیامد ترک تعلیق امور بر مشیتگرچه گفتن انشاء الله در کارها استحباب دارد ولی ترک این عمل در قلب و لسان پیامدهایی دارد که اشاره میشود. نزول بلای آسمانی بر باغ عدهای از باغداران بنیاسرائیل پیامد ترک استثنا از سوی آنان به حساب میآید، زیرا در آیات ۱۷ـ۱۸، سوره قلم به تصمیم آنان برچیدن میوههای باغ در صبحگاهان و استثنا نکردن آنان اشاره میکند: «اِذ اَقسَموا لَیَصرِمُنَّها مُصبِحین • ولا یَستَثنون» و در آیه بعد نزول بلای آسمانی بر باغ را متذکر شده، آن را به وسیله «فاء» تفریع بر ترک استثنا مترتب کرده است: «فَطافَ علیها طائِفٌ مِن رَبِّک و هُم نائِمون • فَاَصبَحَت کَالصَّریم». برخی ترک استثنا در این آیه را به معنای در نظر نگرفتن حق مستمندان و نپرداختن بخشی از محصول باغ به آنان دانستهاند. در این صورت نزول بلا پیامد عدم رعایت حق مستمندان شمرده میشود. شاید بتوان گفت نزول بلا پیامد چیزی است که نمود اعتقادی آن غفلت از مشیت الهی و ظهور عملی آن، نادیده گرفتن حق مستمندان است. [۲۸]
مبين، ش۱، سال ۷۴، ص۳۸ـ۳۹.
۵ - ادب دینی بودن تعلیق امور بر مشیتخداوند در کلام خویش استثنا را بهکار برده: «...ما کانَ لِیَأخُذَ اَخاهُ فی دینِ المَلِکِ اِلاّ اَن یَشَـاءَ اللّهُ...» و نسبت به رعایت استثنا و توجّه به مشیت الهی از سوی انسانها عنایت ویژهای دارد، زیرا ترک استثنا را منع کرده است، چنانکه رعایت آن را از سوی برخی انبیا چون اسماعیل (علیهالسلام): «...قالَ یـاَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ سَتَجِدُنی اِن شاءَ اللّهُ مِنَ الصّـبِرین»، موسی (علیهالسلام):«قالَسَتَجِدُنی اِن شاءَ اللّهُ صابِرًا...» و از سوی بنیاسرائیلو... نقل کرده است. برخی از مفسران استثنا از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در سلام دادن به اهل قبور: «وإنّا إن شاء اللّه بکم لاحقون» را تأکیدی بر رعایت این ادب دینی میدانند. [۳۴]
میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج۵، ص۶۷۷.
۶ - گونههای استثنا در جملاتاستثنا به جمله خبری و استقبالی اختصاص ندارد و در گونههای مختلف کلام میآید. الف: مانند گزارش از گذشته، چنان که خداوند چاره اندیشی برای یوسف در گذشته را همراه با استثنا ذکر کرده است. ب: جمله انشایی، چنانکه یوسف (علیهالسلام) به پدر و مادر خویش گفت: اگر خدا بخواهد با ایمنی به مصر در آیید: «...و قالَ ادخُلُوا مِصرَ اِن شاءَ اللّهُ ءامِنین» ج: و نیز به اموری که تحقق آن نامعلوم است اختصاص ندارد و در مواردی که به ظاهر وقوع آن قطعی است هم میآید؛ [۳۷]
مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶
[۳۹]
میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج۵، ص۶۷۷.
مانند خبر دادن از ورود مسلمانان به مسجدالحرام: «... لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَالحَرامَ اِن شاءَ اللّه».۷ - پانویس۸ - منبعپایگاه مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم. |